آذر عزیزم
تو فقط ماهی نیستی که من در آن متولد شده ام
تو در میانه پاییز و زمستان قرار گرفته ای
آنجا که من از سردی هوا به گوشه دنجی پناه می برم
و چاره ای نیست جز تفکر برای بهاری سبز تر از سالهای پیش…
آذر عزیزم
تو نقطه عطف تمام قصه های منی..
با شب های بلندت وسوسه ام می کنی بیشتر بیدار بمانم
و تا هر جا خیالم پرواز کند، به قصه زندگیم بال و پر بدهم..
آذر عزیزم
من هر سال با آمدن تو پر از انرژی می شوم برای آغاز هر ماجراجویی
دو بار دیگر بیایی و بروی دهه سوم زندگی ام را پشت سر می گذارم…
آمدنت به خیر آذر جان
موضوع: "بدون موضوع"
خستگی راه هرچقدر هم زیاد، در برابر داغ از دست دادن عزیزانت هیچ بود.
تو رسیدی به مجلس یزید
وقت عزاداری نیست!
باید این بزم را روی سرشان خراب کنی.
به یاد صدای با صلابت پدرت علی
و به یاد پهلوی شکسته ای که علی را تنها نگذاشت..
خطبه خواندی، تریبون را دست گرفتی
باید صدای تو در این عصر بی رسانه به گوش پر غلفت عالمیان برسد.
نه نباید اینگونه تمام شود.
نباید تیتر شود که حسین را کشتند.
باید تیتر این باشد:”
ای یزید!
یاد ما را از خاطره ها محو نخواهی کرد.”
#به_قلم_خودم
غرور همه وجودش را گرفته بود.
مجلسی برپا کرده بود
و خطاب به نیاکان مغلوبش
در جنگ بدر شعر میخواند
:"کاش بودید و می گفتید دست مریزاد یزید!”
هرچند پسران علی نبودند اما دخترش جهاد
را ادامه داد وحق را تبیین کرد
:” چگونه در دشمنی ما اهل بیت شتاب نکند آن که مادرش جگر پاکان را به دندان گرفته
و گوشتش از خون شهیدان روییده است؟”
#به_قلم_خودم
باید خواری قاتل پسر رسول خدا به گوش جهانیان برسد.
پس زینب کبری ندا سر می دهد:”
هرگز لكّه ننگ اين كار، از تو پاك نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندك است.”
#به_قلم_خودم
تو به دیگران هم اجازه دادی رزق بدهند، اما فقط خودت کافی هستی
حسبی الرازق من المرزوقین
حَسْبِيَ الرَّازِقُ مِنَ المَرْزُوقِينَ
#به_قلم_خودم
آخرین نظرات