درس خوندن در بارداری و بچه داری
صبح جمعه ساعت ۷:۴۵ پارک نزدیک منزل
پدر با دخترها تاب بازی می کند.سعی میکنم آش نذری دعای ندبه را حین بازی دهان بچه ها بگذارم. دوست حوزه قبلی ام را میبینم.بعد از سلام اشاره به فرزندانم می کند و می گوید” عه شمادو تا بچه دارید؟ چقدر من عقبم” لبخندی میزنم.باخودم می گویم من هم زرنگ نیستم.راضی بودم به رضای خدا.همین مکالمه چند دقیقه پیش هم در مراسم دعای ندبه بین من و یکی از خادم ها برقراربود. قطعا آخرینش هم نیست.زن های زیادی در طول روز ازمن میپرسند که “سخت نیست؟”
“خودتون خواستید؟” “وای بچه اولتون میسوزه که”
گرمای دستان دوستم را حس میکنم.میپرسد “حوزه را چکارکردی؟”
و می شنود” چهارده واحد دیگر مانده است”
ابروهایش را بالا می اندازد و به دخترهای معلق روی تاب اشاره می کند و می گوید"با این دوتا همشو خوندی”
و من پرت میشوم به روزگاری که از ترس غول کوچک کرونا دنیایمان زنانه شده بود. آموزش در خانه آمده بود.مشقت های رفت و آمد برداشته شده بود.زن پا به ماهی که راحت روی تخت دراز میکشید و فلسفه یاد میگرفت.نوعروسی که غذایش را پخته بود و منطق می خواند. تازه مادری که دلبندش را روی پایش گذاشته بود و صرف و نحو میخواند. به به!جانم به این جهان زنانه..
کرونا برای هرکس بد بود،برای امن کردن جهان زنانه،برای سهل کردن نقش هایمان،برای تعادل بین همسری و طلبگی،توازن بین مادری و درس خواندن بی نظیر بود.
اگر نظم جامعه زنانه بود،اگر مشقت های بی مورد نبود،مادری برای هیچ زنی سخت نبود.
یکی از کاربرد های درست فضای مجازی،همین تسهیل کردن وظایف زن هاست.