آذر عزیزم
آذر عزیزم
تو فقط ماهی نیستی که من در آن متولد شده ام
تو در میانه پاییز و زمستان قرار گرفته ای
آنجا که من از سردی هوا به گوشه دنجی پناه می برم
و چاره ای نیست جز تفکر برای بهاری سبز تر از سالهای پیش…
آذر عزیزم
تو نقطه عطف تمام قصه های منی..
با شب های بلندت وسوسه ام می کنی بیشتر بیدار بمانم
و تا هر جا خیالم پرواز کند، به قصه زندگیم بال و پر بدهم..
آذر عزیزم
من هر سال با آمدن تو پر از انرژی می شوم برای آغاز هر ماجراجویی
دو بار دیگر بیایی و بروی دهه سوم زندگی ام را پشت سر می گذارم…
آمدنت به خیر آذر جان