آذر عزیزم تو فقط ماهی نیستی که من در آن متولد شده ام تو در میانه پاییز و زمستان قرار گرفته ای آنجا که من از سردی هوا به گوشه دنجی پناه می برم و چاره ای نیست جز تفکر برای بهاری سبز تر از سالهای پیش… آذر عزیزم تو نقطه عطف تمام قصه های منی.. با شب… بیشتر »
آرشیو برای: "آبان 1402, 30"
خستگی راه هرچقدر هم زیاد، در برابر داغ از دست دادن عزیزانت هیچ بود. تو رسیدی به مجلس یزید وقت عزاداری نیست! باید این بزم را روی سرشان خراب کنی. به یاد صدای با صلابت پدرت علی و به یاد پهلوی شکسته ای که علی را تنها نگذاشت.. خطبه خواندی، تریبون را دست… بیشتر »
آخرین نظرات