غیور و سوری
هزار بار خودم را جای آن جوانی گذاشتم که جلوی چشمش، وطنش را به یغما بردند. سوریه تابلو غمانگیزی شده. جشنهای صوری وسط خیابانهای دمشق. بمباران جنگندههای روی زمین توسط رژیم صهیونیستی. خیانت ژنرالها و ارتشیهای خوش خیال. تبسم به وعدههای پوچ دشمن. دلواپسی حرم.
از وقتی خبر سقوط بشار اسد را فهمیدم، مدام از خودم میپرسم چه کسی بیشتر ناراحت است؟ بشار یا جوانی که صدها امید برای آیندهاش دارد؟
اصلا در یک کشور جنگ زده که هر متجاوزی، تکهای از وطن را به دندان میکشد، آیندهای هست؟
تا اینکه شنیدم پدر امت، همان پناه مستضعفین، برای جوانان سوری آیندهای پرحماسه ترسیم کردهاند.
زانوهایم قوت گرفت. حتما خودشان هم با شنیدن پیام نورانی امام، جان تازه گرفتند.
باید قیام کنند. مثل همه آزادگان تاریخ، صفحه پر
صلابتی را به خاطرات وطن اضافه کنند. فرقی نمیکند چه مذهبی دارند. کافی است سوری باشند و غیور!
و این غیرت چه گرگهایی را که سلاخی نکرده و چه متجاوزانی را بیرون نرانده!
تاریخ سوریه از این پس، پر از حماسههای شکفتن مقاومت در دل ویرانی است. اینبار گستره مقاومت از میان مردمی میجوشد که میخواهند سرنوشتشان را تغییر دهند.
مثل حزبالله، حماس، جهاد و..
در دنیا رازهایی است که دشمن از فهم آن عاجز است. همچنین خیلی از ما. نعمت ولایت اما، رازها را پدرانه میگوید:"
مقاومت یک ایمان است که با فشار آوردن، قویتر میشود."
خاک سوریه با خون شهدای غیوری آغشته شده که مرگ را میان بازی رسانهای داعش، به بازی گرفته بودند.
جوانان غیور سوری!
اهلا و سهلا به جبهه مقاومت بپیوندید. خاک سوریه بیشتر از هر وقت دیگر منتظر شماست.