عشق برای خدا
عشق برای خدا
عکس های روی سیستم را بالا پایین میکردم تا برای تولدش،کلیپ درست کنم.
از یک جایی به بعد کمتر از او عکس داشتم.درست از زمانی که بچه ها به دنیا آمده بودند. دلم گرفت. ناراحت شدم. از اینکه نکند در دنیای واقعی هم توجه و علاقه ام، مثل عکس ها از یک جایی به بعد کم شده باشد.
دوست ندارم مثل زن های بی دست و پا، لپ هایمان را باد کنم و یک گوشه بنشینم و بگویم:” من دو تا بچه براش آوردم،اون باید محبتش به من دو برابر بشه!"
دوست دارم مثل همه زنان قوی تاریخ، روی پای خودم بلند شوم. دوست دارم یک مدیر عاطفی درجه یک در محیط خانه ام باشم. میخواهم وظایفم را برای خدا درست انجام بدهم و مطمعن باشم که مدیریت قلبها با خداست.
اگر من در انجام مسئولیت هایم کوتاهی نکنم خداوند هم، قلب همسرم را قدران من و زحماتم می کند.