درخت انقلاب
حوزه انتخاباتی، ساعت ۹ صبح
باد ریسه های پرچم ایران را داخل حیاط مسجد تکان میدهد. جمله انقلاب ما انفجار نور بود به دیوار مسجد نصب است. هنوز تزئینات دهه فجر را باز نکرده اند.
منشی کناری با بی حوصلگی شناسنامه های مردم را از دستم می قاپد. برایش فرقی نمی کند صاحب شناسنامه با اصل شناسنامه مطابقت داشته باشد یا خیر!
جوان رو به رویی، آن سوی حیات اما شاداب است. خوراکش رای اولی هاست. این را از لبخندش موقع دیدن تاریخ تولد صاحب شناسنامه میفهمم.
نه سن منشی و نه سن آن جوان لاغر اندام پیراهن سفید به انقلاب قد نمیدهد. اما هیجان این جوان از برگزاری انتخابات، گویای رازهای زیادی است.
رادیو روشن پشت بلندگوی مسجد سرود انقلابی میخواند. صدای پر طنین مجری هنگام مصاحبه با رای دهندگان اول صبح پرتم میکند به روزگاری که در آن نزیسته ام؛ اما با تمام وجود بین کتاب ها و سخنرانی ها زندگیش کردهام.
باید یک مقاله بنویسم و به حرفی که دیروز توی اتوبوس شنیدم جواب بدهم. باید بگویم که انقلاب اسلامی فقط برای رفاه زندگی نبود که با بالا پایین شدن نرخ تورم، از اهدافمان دست بکشیم. به فرموده بنیان گزارش مقدمه تشکیل حکومت امام عصر بود. البته مردم حق دارند از مسئولین مطالبه کنند و بی کفایتی شان را توی سرشان بکوبند. اصلا مردم باید جدی تر از این حرفها، یقه مسئولین را برای معیشت نامناسب بگیرند. ولی انتقاد و مطالبه با زیر سوال بردن اصل انقلاب تفاوت دارد.
خانم جوانی چند ثانیه ای است شناسنامه اش را جلویم گرفته:"خانم! خانم!”
پرنده خیالم را میآورم به حوزه انتخاباتی، جایی که مردم برای خدا آمده اند. از اولش، از همان بهمن۵۷ یا قبل از آن، خرداد ۴۲، این مردم برای خدا قیام کرده اند. شناسنامه خانم جوان را که میگیرم به چشم هایش نگاه میکنم و چشم های او میدَود سمت بچه سه ماهه اش که در آغوش شوهرش است. لابد نوبتی بچه را گرفته اند که رای دهند. سن این خانم هم به انقلاب قد نمیدهد. اما رویشی است برای نهال انقلاب. نهالی که سال ۵۷ به دست امام خمینی کاشته شد حالا درخت تنومندی شده است. درختی که شاخه و برگش به آزادگان جهان میوه میدهد.
درختی که شاخه هایش به پشت دیوار های ساختگی اسرائیل رسیده و ریشه هایش از تونل های گردان های قسام، مستکبرین را به زیر میکشد.
دختر نوجوان بعدی با جنب و جوش زیادی شناسنامه اش را به دستم میدهد. به چشمهای براقش لبخند میزنم. سن ایشان هم اصلا به زمان سرنگونی شاه نمیرسد اما به سرنگونی اسرائیل چرا.
هدف انقلاب اسلامی هم همین بود، از یک مستکبر کوچک شروع کرد تا روزی کله گنده ها را به زیر بکشد.
ساعت نزدیک دو عصر است. باید شیفت را با تمام افکارم برای نوشتن مقاله تحویل دهم. ما به لطف رهبران آزاده و سربازان جان بر کف مان با همه مشکلات معیشتی در ثبات امنیت رای دادیم و کنار خانواده هایمان برمیگردیم. اما دلم پیش همه کودکان جبهه مقاومت به خصوص کودکان فلسطینی است…
#به_قلم_خودم