سی سالگی
قبلا هم شنیده بودم سی سالگی یه بلوغ خاصی داره
شاید دارم بهش میرسم.
مثلا دو تا نکته بلوغی که یادگرفتم اینه: انگیزه رو بیخیال،با استقامت برو جلو،حتی بدون لذت
دومین نکته بلوغی هم اینه: کامل گرایی منو زده زمین!
فلجم کرده
این نگاه صفر و صدی رو از زندگیم باید بردارم.
باید سعی کنم متوسط باشم.
خلاصه که سی سالگی هم واسه بعضی کارا دیره هم واسه بعضی کارا زوده
خودم مثلا برنامه ام این بود توی سی سالگی ابروهامو از این کارا که بقیه زنها میکنن،بکنم.
سه سال دیگه تا رسیدن به سی سالگی وقت دارم.
برنامه جدی تر هم چیه؟
قصد داشتم یه بچه که توی ۲۵ آوردم،بعدیو توی ۳۰ بیارم.که خب بچه دوم عجله داشت توی ۲۶ اومد.
این روزها نشستم به تولید محتوا واسه کانال یا وبلاگم فکر میکنم که مثلا مجبور شم خیلی مطالعه کنم. بعد اثر گذاری کنم.نیازسنجی کنم.به خودم و بقیه زنها هویت بدم.اولویتهامون رو بگم.
چالش هامون رو بررسی کنم..
خلاصه از این فکرها
یا اومدم ایده بدم کسب و کار شوهرمو مجازی هم بکنم که یه حرکت مالی زده باشم.
کلا این روزها خیلی به پول فکر میکنم.
نه مثل خیلی از زنها به استقلال مالی فکر نمیکنم.
حتی اگه باشوهرم به مشارکت مالی هم برسم راضیم.
این روزها به تحصیل و ادامه اش فکر میکنم.
این روزها به یه شغلی که با تربیت فرزند در تضاد نباشه هم فک میکنم.
بعد میگم ولش کن بشین وظایف زنانتو انجام بده،شغل به چه درد میخوره؟
بعد یاد روح و نیاز خودم به پیشرفت میوفتم.به تواناییام فکر میکنم.واقعا خیلی سخته هم درس خوند هم بچه داری
هم شوهرداری
هم یه شغل متناسب با اینها؟
هی….
باید خودمو واسه سی سالگی آماده کنم.
ابروهامو شاید مثه بقیه زنهانکردم،اما وظایفمو باید یه فکری بکنم.
سی سالگی مثه بیست سالگی نیست.
که خودم باشم و خودم!
هرچند اون موقع هم من تنها نبودم،کی بار جلوی پام بود..
سی سالگی منم و سه تا آدم دیگه..
و در قبالشون مسئولم…
باید برای مسئولیت هام برنامه بریزم..
الگو برداری کامل غربی
طرف سگ و گربه نگه میداره بعد بچه نمیاره ،مدام هم دنبال دوا درمون برا لک پوست و افتادگی پوست و کیست و فیبروم و….ست
سرانه هزینه نگهداری سگ و گربه رو شما برو ببین چقدره فقط
پول ویزیت و دارو و…ش از پول ویزیت یه بچه بیشتر درمیاد!!!!
لباس های این حیوون ها ،غذاهاش و …گرونتره
آخه برخی میگن اینایی که اینطوری اند غرب گرا هستن!من میگم کاش غرب گرا بودن…..
بابا اونور اگر یه دونه سگ دارن زیر ۵ تا بچه ندارن!!!!
شما برو پیج هاشون رو ببین مادر ۲۲ ساله آمریکایی ۴ تا فرزند داره ،سگ و گربه شم داره!!
حالا اگر میخوای از غرب الگو برداری کنی ،کامل انجام بده دلمون نسوزه😄😄
والا بخدا
بعد همینا همه جا میشینن میگن بچه بیاد چکار ،بچه مسئولیت داره ،نون میخواد خرج داره و….
متاسفانه این حرف ها یه معنا داره
آی مردم گوشتون رو باز کنید خدا ناتوانه….
در عصر ما به طرز عجیب و مخفیانه ای ابلیس روی ناتوانی خدا داره کار میکنه
عادت ماهیانه و لاک
سال سوم راهنمایی بودم.تقریبا در بهترین مدرسه دخترانه آن زمان درس میخواندم.وضع تحصیلم بی نظیر بود.از شاگرد اولها هم بینظیر تر بودم.مثل من چند دختر چادری دیگر هم در کلاسمان بودند.اما از نظر خلاقیت و نشاط تحصیلی به پای من نمیرسیدند. من هم مثل دخترهای هر زمانه ای عاشق لاک زدن بودم.اما نماز خواندن که یک تکلیف است در تضاد با لاک زدن بود.همه ماه را برای رسیدن ایام عادت ماهیانه صبر میکردم.در این مدت که نمازی بر دوشم نبود از برق ناخن استفاده میکردم.اما برای رفت وامد تا مدرسه از دستکش های نخی سفید استفاده میکردم تا دستان زینت شده ام پیدا نباشد.اما نظر مدیر و معاونها چیز دیگری بود.لاک و متعلقاتش مثل برق ناخن ممنوع بود.یعنی در مدرسه دخترانه بدون نامحرم،اجازه نداشتی برق ناخن بزنی.آن روزها فقط برایم ابهام بود که چرا به مقنعه ی دانش اموزان دیگر که در خیابان هم عقب است آنقدر ایراد نمی گیرند؟آن روزها مبحث تقوا و خویشتن داری را زیادنمیدانستم. نمیدانستم اصل تربیت این است که هرکس از درون مراقب خودش باشد ،اما مطمعن بودم نمیگذارم نامحرمی ناخن هایم را ببین.گویا کادر مدرسه قبول نداشتند.با گفتن قانون مدرسه همین است قانع میشدم.ولی چرا قانون یک مدرسه دخترانه باید با علایق دخترانگی در تضاد باشد؟چرا محافلی برای ابراز دختران با سلیقه های خودشان درنظر گرفته نمیشد؟
این روزها شنیده ام قرار است حجاب در مدارس دخترانه بدون نامحرم اجباری نباشد.چه بگویم؟خوشحال باشم برای دخترکان؟ دخترکانی که به راه های دیگری برای ابراز زیبایی هایشان کشیده شدند یا ناراحت برای این همه سال..
رهبری در سخنان اخیرشان از کارهای بی قاعده که به حجاب ضربه زده سخن گفته اند. به تمام این سالها و سالهای بعدش فکر میکنم.حتی به سال اول حوزه آمدنم.یک روز استاد یکی ازدروسمان گفت اینجا محیط آموزشی است.روسری تیره بپوشید.
واقعا محیط آموزشی زنانه روسری تیره میخواهد؟یا باید بگوییم طلاب گرامی هنگام بیرون رفتن از حوزه روسری تیره بپوشید.کدام جمله کار با قاعده برای حجاب است؟
از سال سوم راهنمایی ام خیلی می گذرد.گاهی دوستانم را میبینم که کاملا حجاب برداشته اند،قلبم مچاله می شود.اگر یک کج سلیقگی باعث ندیدن علایق یک دختر شده باشد چه؟واقعا نکند با سو مدیریتها در بی حجابی آن دختر دخیل باشیم؟
پ ن :دوس داشتم اسم مدیر و معاونهای ان مدرسه دخترانه را می اوردم تا اگر کسی میشناسد معرفی کند،صحبت کنیم.اما دلم نیامد…
#به_قلم_خودم
تاریخ تولد لاکچری منوبابام
من ۲۷ سال پیش روز تولد بابام به دنیا اومدم.اون موقع این لاکچری بازی ها هنوز مد نبود.خودم خیلی عجله داشتم به دنیا بیام.شاید فهمیده بودم تولد بابامه.خواستم هدیه تولدش باشم. مامانم میگه انقدر ورجه وورجه کردم تا کیسه آبو ترکوندم.این همزمانی های یهویی توی تاریخ تولد جالب و قشنگه.وگرنه شما برو بچه رو به زور فلان تاریخ به دنیا بیار.هزار خطر واسه خودت و بچه جور کن،چه سودی داره؟
شهید عجمیان
بعد افطار دخترا رو گذاشتم توی کالسکه
به پدرشون گفتم یکم تنها باش،باقلوا آوردم
بخور نوش جونت.
رفتم سمت مغازه ای که ملزومات مذهبی میفروختن.خیلی وقت بود دنبال پوستر شهید علی وردی بودم که بزنم به دیوار خونمون.
امشب که رفته بودیم گلستان شهدا بهترین فرصت بود بخرمش.
بخرم و بزنم دیوارمون که یادم نره
توی همین کشور
بیخ گوشمون
هفتاد نفر به یه نفر یعنی چی؟
آقاهه هرچی گشت عکس دیواری شهید رو پیدا نکرد.
فهمیدم امشب هم وقتش نیست بیاد خونمون.
گفتم پس یه عکس از شهید روح الله عجمیان بدید.
خیلی دلم برای مظلومیت ایشون میسوزه..
بنظرم شهدای حوادث اخیر خیلی خیلی مظلومند.
چرا؟
چون تو خاک خودمون،توی خیابونای خودمون دورشون کردن.
نه لب مرز
نه کشوری مثل سوریه
نه توی میدون جنگ
تو همین خیابونای عادی
تو روز روشن….
اگه یاداور روضه در و دیوار نیست پس چیه؟
خوش اومدی شهید عزیزم
اگه خون تو رو توی اتوبان اونجوری ریختن
تو توی خونه های تک تک ما جوونه زدی
سبز شدی..
قهرمان بچه هامون شدی..
لالایی بچه هارو از داستان جوون مردی های توتعریف میکنم..
خوش اومدی..