دنیای موشک
تا روزی که زورگو در این دنیا هست،
هر روز دنیای بمب و موشک است.
و این بار نوبت فرزندان خمینی کبیر است
که زبان موشک با مستکبرین گفتمان کنند.
#به_قلم_خودم
هزینه امنیت
شنیده ام که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی درب خانه ها را نمی بستند تا اگر مجاهدی تحت تعقیب نیروهای ساواک بود بتواند به منزل آنها پناه ببرد.
مگر صاحب خانه نمی دانست مجازات پناه دادن به یک مجرم از نظر شهربانی چیست؟
می دانست! خوب هم می دانست، ولی همراهی نکردن با مبارزان را ننگ می دانست. شاید می خواست کوچکترین سهم برای آزادی کشورش را بپردازد.
همچنین شنیده ام عده ای مغالطه این به جای آن را استفاده می کنند و می گویند:” هزینه بمب و موشک را از جیب مردم نپردازید؛ مردم آب و نان می خواهند.”
البته برای ما که عصر صاحب نظریه دنیای گفت و گو را درک کرده ایم حرف جدیدی نیست، لکن اینها پیش خودشان فکر نمی کنند اگر دشمن تجاوز نظامی کند چگونه می خواهند آب خوش از گلویشان پایین برود؟
عده ای را چه شده که حتی حاضر نیستند به اندازه یک درب خانه باز گذاشتن هزینه کنند؟
مگر بین ما و امنیتمان فاصله ای است؟
اگر ما هزینه حفاظت از خود را نپردازیم چه کسی می پردازد؟
دنیای بمب و موشک
تا روزی که زورگو در این دنیا هست،
هر روز دنیای بمب و موشک است.
و این بار نوبت فرزندان خمینی کبیر است
که زبان موشک با مستکبرین گفتمان کنند.
#به_قلم_خودم
انتقام سخت اما تدریجی
هر چند از غم حادثه تروریستی کرمان، قلبم تکه تکه است اما قلمم را محکم تر بر می دارم.
و می نویسم برای همه خون هایی که در تاریخ به ناحق ریخته شد..
ریخته شد روی خاک سرد بی تفاوتی
و از آن جوانه ای سبز شد..
جوانه ها به تدریج بزرگ و تنومند شدند تا به درختی ستبر تبدیل گشتند.
آنقدر شاخ و برگشان زیاد شد که دور گلوی ظالم را فشردند
و آنقدر ریشه در خاک دواندند که ریشه های استکبار را به هلاکت رساندند..
خاصیت خون همین است
آرام و تدریجی انتقام می گیرد
انتقامی به وسعت نابودی ریشه های ظلم
#به_قلم_خودم
مادری به سبک خودم
از گروه مادران موفق چند فرزندی خارج شدم.
پیش از آن هم چندین کانال انگیزشی مادرانه را ترک کرده بودم.
راستش دلم به حال خودم سوخت. زیادی دنیای مادرانگی ام را از عینک مادران دیگر بررسی می کردم.
زیادی خودم را بابت اشتباهات سهوی و عمدی ام بازخواست میکردم.
یادگرفتن یک چیز است و مقایسه بدون در نظر گرفتن توانایی ها یک چیز دیگر.
و این مکر رسانه بود که به بهانه یادگیری، مرا درگیر مقایسه های باطل کرد.
هرچه بود خودم را نجات دادم.
به خودم فرصت دادم سبک مادری مدنظرش را اجرا کند.
یادگیری با توکل و توسل و چاشنی مهر مادرانه کافی است تا ضیافت مادری ام تکمیل شود.
حیف است با مقایسه، لحظاتم رنگ حسرت بگیرند..
#مادرانه #تربیتی #چالش_مادرانه #طلبه_نوشت
#به_قلم_خودم
✍️مریم حمیدیانh˼